مرا یادم، تو را خاطر فراموش!
مطالبی که در ذهن داریم و مطالبی که بعداً وارد ذهن ما میشوند، اثرات مختلفی بر هم دارند، و تاثیر یاد شده ممکن است که در جهت تقویت یا تضعیف ذهن باشد که هر کدام حالتهای متفاوتی دارد.
تأثیر مطالب بر یکدیگر:
بدیهی است مطالبی که در ذهن داریم و مطالبی که بعداً وارد ذهن ما میشوند، اثرات مختلفی بر هم دارند و تأثیر یاد شده ممکن است که در جهت تقویت یا تضعیف ذهن باشد که هر کدام حالتهای متفاوتی دارد:
تأثیر مثبت آموختنیها بر یکدیگر
گاهی بین دو مطلب یا دو پدیده، رابطهای برقرار است که یکدیگر را تقویت میکنند؛ در این صورت، هم مطلب بعدی به آسانی در ذهن جای میگیرد و هم به خاطر رابطهای که بین مطلب قبلی و بعدی وجود دارد، یادآوری هر دو مطلب بهتر صورت میگیرد؛ یعنی «تداعی مثبت» انجام میشود؛ به طور مثال، کسی که زیستشناسی آموخته، در یادگیری بهداشت موفقتر است (چون در زیستشناسی اطلاعاتی داده میشود که در بهداشت از آن استفاده میشود؛ مثلاً، در یکی ساخت یک اندام و در دیگری روش حفظ آن آموخته میشود.)
تأثیر آموختنیها بر یکدیگر، فقط در مورد مطالب و دانستنیهای ذهنی نیست، بلکه بین دو مهارت (حرکتی) نیز این تأثیر دیده میشود؛ برای مثال، کودکی که مدتی سه چرخه سواری کرده است، راندن دوچرخه را آسانتر از کودکی که سه چرخه سواری نمیداند، یاد میگیرد و آنکه راندن دوچرخه را میداند، راندن موتورسیکلت را سریعتر از کسی که دوچرخهسواری نمیداند، یاد میگیرد و آنکه راندن موتورسیکلت را به خوبی آموخته است، در مقایسه با کسی که به راندن موتورسیکلت تسلط ندارد، با اشکال کمتر و سرعت بیشتر، راندن اتومبیل را میآموزد. همچنین کسی که رانندگی اتومبیل را میداند، در راندن تراکتور و ماشین خاکبرداری موفقتر است.
تأثیر منفی آموختنیها بر یکدیگر
الف) منع مؤثر قبلی: گاهی نگهداری یا ضبط ذهنی، تا حدی مانع میشود که مطالب بعدی به آسانی در ذهن جای گیرد؛ یعنی مانع یاد گرفتن جدید یا نگهداری مطالب جدید میشود. این کیفیت را به یاد نیاوردن بر اثر «منع مؤثر قبلی» یا «بازداری بعدی» مینامند.
ب) منع مؤثر بعدی: گاهی مطالب جدیدی که یاد گرفته میشود، در به یاد آوردن مطالب قبلی، تولید اشکال میکند. این کیفیت را به یاد نیاوردن بر اثر «منع مؤثر بعدی» یا «بازداری گذشته» مینامند.
به طور مثال، یک نفر میگوید: وقتی درس فیزیک را آخر شب خوانده و میخوابم، روز بعد آن را بهتر به یاد میآورم، در حالیکه وقتی بعد از فیزیک، درس یا درسهای دیگری را میخوانم، روز بعد درس فیزیک را کمتر به یاد میآورم. در این مورد ما با «منع مؤثر بعدی» روبرو هستیم؛ یعنی آنچه بعداً آموخته شده، در به یاد آوردن مطالبی که قبلاً آموخته شده است، تولید اشکال میکند. شما هم میتوانید این موضوع را تجربه کنید.
تأثیر تشابه در مطالب:
شدت تأثیر و مخلوط شدن مطالب با یکدیگر، بستگی به تشابه آنها با همدیگر نیز دارد. هر چه تشابه بیشتری بین مطالب وجود داشته باشد، مطالب، بیشتر بر یکدیگر اثر میکنند. اگر دو درسی که پشت سر هم آموزش داده میشوند، دور از هم باشند (به طور مثال: شیمی و علوم اجتماعی) متوجه میشویم که تداخل بین آنها یا وجود ندارد یا بسیار اندک است.
این وضع، مخصوصاً برای کودکان تا زمانی پیش میآید که آنها وجوه مشترک (شباهت) و تمایز (متفاوت) دو مطلب را به درستی درک نمیکنند؛ ولی هنگامیکه بتوانند تشابه بین دو موضوع یا مطلب را به خوبی بفهمند، آنگاه این تشابه میتواند به عنوان عاملی مثبت، بر یادگیری اثر بگذارد.
اگر بخواهیم به کودک فارسی زبان، زبانهای انگلیسی و آلمانی را به صورت همزمان بیاموزیم، این کودک در حرف زدن، تا مدتی لغات هر دو زبان را به طور مخلوط به کار میبرد؛ اما وقتی همین کودک به سن هشت یا نه سالگی برسد، تشابه واژهها، یادگیری این دو زبان را برای وی آسانتر میکند.
بسیار دیدهایم که فارسی زبانان نیز در صورت آموزش صحیح، زبان عربی را به علت تشابهات و اشتراکات لغوی آسانتر میفهمند و آن را راحتتر میآموزند.
بدین ترتیب، میتوان توصیۀ عملی برای برنامهریزی به دست داد و آن اینکه باید تا حد امکان، از مطالعۀ دروس مشابه در مدت زمان محدود، خودداری کرد.
اگر درسی را که میخوانید، برای شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتی یک مرور بسیار سطحی (بدون زحمت) از آن داشته باشید، تأثیر شگرف مرور کردن را خواهید یافت.
علتهای عمدۀ به یاد نیاوردن:
یاد گرفتن ناقص
بسیاری از مواقع، ناتوانی در به یاد آوردن، به این خاطر است که موضوع مورد نظر به خوبی یاد گرفته نشده است؛ یعنی اشکال در یاد گرفتن است؛ در واقع، مطالب به یاد آورده نمیشوند؛ چون به درستی فراگرفته نشدهاند.
نبودن محرک مناسب
گاهی اشخاص، مطلب یا موضوعی را که به خوبی یاد گرفتهاند، به یاد نمیآورند؛ زیرا محرک مناسبی برای به یاد آوردن آن مطلب یا موضوع وجود ندارد؛ مثلا کودکی که ناظر آتشسوزی در محل خاصی بوده، ممکن است که در حالت عادی، آن حادثه را به یاد نیاورد، ولی با گذشتن از محل حادثه، که با خود حادثه ارتباط ذهنی و عاطفی پیدا کرده است، آتشسوزی را به یاد آورد.
پس میبینیم که یک محرک مناسب (مانند: ماشین آتشنشانی، تصویری از آتشسوزی و …) در به یاد آوردن، بسیار مؤثر است.
سرکوب اطلاعات
بسیار دیدهایم که افراد، مطلب یا موضوعی را که برای آنها با اضطراب و ناراحتی همراه بوده است، به طور موقت به یاد نمیآورند؛ مثلا کسی که به درس ریاضیات علاقه ندارد، فراموش میکند که تکالیف حسابش را انجام دهد؛ یا نوجوانی که در درسی مانند: جبر، نمرۀ نسبتاً کمی گرفته است، نمرهاش را فراموش میکند و حال آنکه نمرات خوب درسهای دیگر را کاملا به یاد میآورد.
بررسیها نشان داده است که بعضی از بچهها در خانوادهای زندگی میکنند که والدینشان تأکید بسیار زیادی بر گرفتن نمرۀ «خوب» از سوی آنها دارند و فرزند خود را به خاطر گرفتن نمرات «بد»، به صورت نامناسب و نامطبوع تنبیه میکنند.
در این مورد نیز میبینیم که کسب نمرۀ «بد» با آن چنان عواقب وخیمی همراه بوده و آنقدر اضطراب به وجود میآورد که چنین فردی، بدون اینکه خود بخواهد، به طور ناخودآگاه، نمرۀ «بد» را از ذهن خود دور میکند و آن را به یاد نمیآورد.
بسیاری معتقدند که هرگاه تجربهای در ما، احساس شدید اضطراب و گناه، و به طور کلی احساس نامطبوع را به وجود آورد، بدون اینکه خود از این امر آگاهی داشته باشیم، موجب میشود که به طور غیرعمد، آن را از ذهن «خودآگاه» خود دور سازیم. به این موضوع، یعنی بیرون راندن خاطرهها یا مطالب اضطرابآور از ذهن «خودآگاه» ،«سرکوب کردن» یا «سرکوبی» میگویند.
ظاهراً در سرکوبی، اطلاعات به طور دائمی نگهداری میشوند، ولی به دلایلی که گفتیم، در شرایط و موقعیتهای خاصی، فرد آنها را به یاد نمیآورد.
نبودن انگیزه برای به یاد آوردن
داشتن انگیزه، نه تنها در مورد یاد گرفتن، بلکه در مورد به یاد آوردن مطالب نیز نقش دارد. در زندگی روزمره، ما با موارد زیادی برخورد میکنیم که میبینیم در حالی که کودک یا نوجوانی مطلبی را به خوبی آموخته است، آن را به موقع به یاد نمیآورد.
یکی از دلایل بروز این موضوع، آن است که این کودک یا نوجوان، دیگر نیازی به یادآوری آن مطلب نمیبیند. این حالت را، به خصوص در شرایطی مانند شرایط پس از امتحان، که شخص کاری را به اتمام رسانده است، زیاد مشاهده میکنیم؛ یعنی دانشآموز تا زمانی که امتحان نداده است، مطلب را به خوبی به یاد دارد، ولی بعد از اینکه امتحان سپری شد، چون دیگر نیازی به یادآوری آن نمیبیند، در صدد مرور کردن آن مطالب بر نمیآید و لذا مطالب تدریجاً از ذهن وی دور میشود و به یاد او نمیآید؛ از این رو، میبینیم که در شرایطی که هیچگونه انگیزهای برای یادآوری وجود ندارد، بسیاری از آموختنیها، به علت عدم استفاده، از ذهن ما دور میشوند. در چنین وضعیتی، فراموشی در ابتدا به سرعت صورت میگیرد، ولی بعداً از سرعت آن کاسته میشود.
گذشت زمان
ظاهراً گذشت زمان، عامل دیگری است که باعث میشود تا شخص مطالبی را که آموخته است، به یاد نیاورد؛ در واقع، چنین به نظر میرسد که قدرت نگهداری مطالبی که فرا گرفته شده است، با گذشت زمان ضعیف میشود؛ در این مورد، برخلاف ضعف یاد گرفتن مطالب، یادگیری به خوبی انجام شده، ولی ظاهراً اثر آن به مرور زمان از بین رفته است.
برای کم کردن اثر زمان، بر محفوظات و پاک شدن آنها از ذهن، یکی از بهترین روشها مرور کردن است. مرور هفتگی، ماهانه و حتی سالانه یک مطلب، باعث تحکیم آن در حافظه و سهولت در یادآوری آن میشود.
اگر درسی را که میخوانید، برای شب امتحان رها نکرده و هر هفته، حتی یک مرور بسیار سطحی (بدون زحمت) از آن داشته باشید، تأثیر شگرف مرور کردن را درخواهید یافت.
منبع: پیکسنجش